سرویس سیاست مشرق - روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
********
«حفظ برجام به هر قیمتی»تا کجا؟!
محمدحسین محترم در کیهان نوشت:
تحلیل مواضع تیم مذاکرهکننده هستهای و شخص رئیسجمهور قبل و بعد از برجام برای درک ماهیت نافرجام برجام و همچنین جریانشناسی جریان غربگرای نفوذ کرده در ارکان اجرایی کشور بسیار حائز اهمیت و راهگشاست و البته تامل برانگیز! درخصوص واکنش تیم مذاکرهکننده به تحریمهای جدید و اقدامات خصمانه آمریکا نیز باید گفت آقایان مسیر پرتناقضی را در پیش گرفتند و همچنان در این مسیر حرکت میکنند که نشان میدهد جز انحراف افکارعمومی برای «حفظ برجام به هر قیمتی»هدف دیگری ندارند.
تناقض اول- قبل از امضای برجام آقایان ادعا داشتند دیگران موجب اعمال تحریمها بر کشور شدند و ما قهرمان رفع تحریمها و حل مشکلات اقتصادی هستیم. اما گذشت زمان نشان داده نهتنها هیچ تحریمی لغو و مشکلی از اقتصاد حل نشده، بلکه بر شدت اعمال تحریمهای جدید و مشکلات اقتصادی نیز افزوده شده است . کمااینکه باید به یاد آوریم که تمام تحریمها و قطعنامههای قبلی سازمان ملل علیه ملت نیز در دورانی اتفاق افتاد که آقای روحانی بهعنوان دبیر شورایعالی امنیت ملی، مسئول تیم مذاکرهکننده هستهای در دولت اصلاحات بود و تحریمهای یکجانبه آمریکا و اروپا نیز بعد از فتنه88 بهدلیل حضور همفکران و حامیان مدعی اصلاحات در وزارت خزانهداری آمریکا و اتحادیه اروپا و دادن اطلاعات محرمانه و سری کشور رخ داد. لذا ادعای اینکه دیگران موجب اعمال تحریمها بر کشور شدند و ما قهرمان رفع تحریمها هستیم، ادعایی برای انحراف افکار عمومی و رسیدن به قدرت و نه حل واقعی مشکلات کشور بود.
تناقض دوم- ابتدا آقایان در برابر نقض برجام و بدعهدیهای آمریکا عنوان میکردند اینگونه اقدامات آمریکا با«روح برجام»منافات دارد و «متن برجام» را نقض نکرده و اگر با متن برجام تناقض داشته باشد، واکنش نشان میدهیم!
تناقض سوم - در مرحله بعد که بر میزان تحریمهای آمریکا افزوده شد و نقض متن برجام آشکارتر شد، برای توجیه «حفظ برجام به هر قیمتی» ادعا کردند اگر«نقض فاحش برجام» صورت گیرد، ما واکنش نشان میدهیم!
تناقض چهارم- حال که به اذعان خود رسانههای آمریکایی «نقض فاحش برجام» با تصویب قانون مادر تحریمهای ایران آشکارتر شده، آقایان باز برای «حفظ برجام به هر قیمتی» ادعا میکنند این تحریمها «تحریمهای حجمی» است نه «تحریمهای موضوعی»! یعنی این تحریمها جدید نیست و تحریمهای گذشته تجمیع شده است! لذا در پاسخ به این ادعا باید گفت تحریمهای گذشته یکجا در قطعنامه2231 سازمان ملل بعد از برجام تجمیع شدند که از آن به دروغ بهعنوان لغو تحریمها یاد کردند و بهعنوان افتخار خود به افکارعمومی جا زدند وآنچه اکنون تصویب شده تحریمهای جدید نامحدودی است که به گفته پل رایان رئیسمجلس نمایندگان آمریکا «تحریمهای گسترده تاریخی» است!
تناقض پنجم - بعد از توجیهات قبلی، اکنون که نقض برجام حتی برای دنیا آشکار شده و آقایان با مواضع انفعالی خود قدرت و اراده لازم جهت نشان دادن واکنش مناسب و قاطع را ندارند، برای فرار از مسئولیتِ آنچه تاکنون انجام دادهاند ادعا میکنند«اگر مسئولان عالی نظام تصمیم بگیرند، ما اقدام میکنیم»!.
سؤال این است آنزمان که در اقدامی نابجا با اوباما گفتگو و در طول مذاکرات به کرات از خطوط قرمز نظام عبور کردید و برجام دیکته شده آمریکاییها را پذیرفتید و بعد از امضا و اجرای برجام، به شروط و زیادهخواهیهای خارج از برجام آمریکا تن دادید، آیا به هشدارها و تذکرات مسئولان عالی نظام توجه کردید که امروز منتظر تصمیم مسئولان عالی نظام هستید؟ لذا همانگونه که قبلا بر خلاف منافع ملی عمل کردید، اکنون نیز باید مسئولیت در کما رفتن و مرگ برجام را بپذیرید و تصور نشود که میتوان با فرار از پاسخگویی در محضر ملت، مسئولیت و هزینه اقدامات نابجای خود را متوجه مسئولان عالی نظام کنید! و باید همانگونه که قبلا تصمیم میگرفتید، اکنون نیز تصمیم لازم را بگیرید. هرچند مسئولان و نهادهای عالی نظام آنجا که لازم باشد، برای جلوگیری از تحمیل خسارات و هزینههای بیشتر و غیرقابل جبران به کشور تصمیم لازم را خواهند گرفت و منتظر شما نخواهند ماند.
تناقض ششم- در ادامه سنت «نامحرم بودن ملت»، آقایان برای «حفظ برجام به هر قیمتی» وقتی در خارج موضعگیری و قراردادی امضا میکنند ، فشار میآورند رسانههای داخلی مواضع مقامات و رسانههای خارجی و زد و بندهای پشت پرده و جزئیات قراردادها با خارجیها را در داخل کشور منعکس نکنند!! در حالی که متناقضانه بر گردش اطلاعات تاکید و ادعا میکنند دانستن حق مردم است!
تناقض هفتم- آقایان در جریان مذاکرات و امضاء برجام با بزک کردن چهره آمریکا و تعریف و تمجید از دمکراتها ، آنها را دوست ملت ایران القا میکردند، اما رای قاطع دمکراتها به همراه جمهوریخواهان هم در مجلس نمایندگان و هم در سنا به تحریمهای S۷۲۲ ، نشان داد در این موضوع نیز آقایان در توهم خودساخته فرو رفته بودند و اکنون حباب این توهم ترکید!
تناقض هشتم- آقایان قبلا ادعا میکردند با مذاکره با اروپاییها و امید داشتن به آنها به جایی نمیرسیم و باید برویم با آمریکا مستقیما مذاکره کنیم و حالا بعد از چهار سال مذاکره مستقیم با آمریکا در برجام ، دوباره به اول خط رسیدند و در برابر نقضهای مکرر برجام از سوی آمریکا برای «حفظ برجام به هر قیمتی» که «دستاورد هیچ» و «خسارت محض» برای ملت ایران داشته، مجددا دست به دامن اروپاییها شدند و عنوان میکنند برجام توافق چند جانبه است و اروپاییها به آن پایبند هستند! هرچند که بیانیه مشترک فرانسه و انگلیس و آلمان با آمریکا که در آن ادعا شده ایران قطعنامه 2231 را نقض کرده، اندک امید به اروپاییها برای «حفظ برجام به هر قیمتی » را هم از بین برد.
تناقض نهم- و اما در مرحله جدیدی که در پیش داریم و در حالی که آمریکا برای معرفی ایران بهعنوان ناقض برجام خیز برداشته، آقایان برای «حفظ برجام به هر قیمتی»ادعا میکنند این توطئه آمریکاست که میخواهد ایران نقضکننده برجام باشد و با مایه گذاشتن از قرآن میگویند تا آمریکا برجام را نقض نکند، ما متعهد به برجام خواهیم بود! سؤال اصلی این است که آیا نقضی بوده که آمریکا انجام نداده باشد؟ و آقایان پاسخ دهند منتظر چه اقدامی از سوی آمریکا هستند که از نظر آنها نقض برجام تلقی شود؟ لذا همانطور که در مطلب قبلیاشاره شد توطئه اصلی آمریکا مثل همیشه این است تا ایران به برجام متعهد بماند اما خود به هیچکدام از تعهداتش پایبند نباشد.
چنانچه چند دقیقه بعد از تصویب قانون مادر تحریمها علیه ایران در مجلس نمایندگان آمریکا، ترامپ در یک گردهمایی در ایالت اوهایو به ایران که به تمام تعهداتش عمل کرده، هشدار میدهد باید به برجام پایبند باشد و تهدید میکند اگر ایران به تحریمهای جدید واکنش نشان دهد با «عواقب بسیار بسیار بزرگی» روبرو خواهد شد!!! و بعد از این هشدار و تهدید، رئیسجمهور در جلسه هیئت دولت اعلام میکند «ما به برجام پایبند هستیم»! و دم از صلح و دوستی با دشمن میزند!
تناقض دهم- دولت با انفعال و عقب نشینیهای متوهمانه خود در برابر نقض مکرر برجام برای آمریکا انگیزه ایجاد کرده تا بدون ترس از هر گونه واکنشی از سوی ایران، دست به اعمال تحریمهای جدید بزند. دولت با این موضع انفعالی نتوانسته و یا نخواسته آمریکا را بهعنوان ناقض برجام در جهان معرفی کند و همین امر موجب شده تا آمریکاییها به فکر معرفی ایران بهعنوان ناقض برجام بیافتند.
برهمین اساس ترامپ تیمی را مامور کرده تا از خلل و فرج و ابهامات برجام دستاویز حقوقی پیدا کنند تا در گزارش سه ماه بعد وزارت امورخارجه آمریکا، ایران بهعنوان ناقض برجام معرفی شود. آنگونه که باب کروکر رئیسکمیته خارجی سنا و تدوینکننده اصلی تحریمها علیه ایران گفته در مرحله بعد ترامپ درخواست بازدید از مراکز نظامی ایران را مطرح میکند و چنانچه ایران نپذیرد، بهعنوان ناقض برجام معرفی خواهد شد.مقدمه چینی برای معرفی ایران بهعنوان ناقض برجام در نامه اخیر رکس تیلرسون وزیر خارجه آمریکا به کنگره نیز کاملا مشهود است.
تناقض یازدهم - رئیسجمهور دولت یازدهم اعلام کرده «ما مخالف منافع دیگر کشورها در منطقه نیستیم و میخواهیم دیگر کشورها هم به منافعشان برسند»! اولا همین منافع آنها در منطقه هست که موجب فشار آنها بر ایران شده و اگر منافعشان که با منافع ملت ایران تضاد دارد، به خطر نیفتاده بود که دست به تحریم ایران نمیزدند. ثانیاً باید به این سؤال حضرت امام «ره»پاسخ دهند که :« آمریکا چه منفعتی در منطقه دارد که از آن طرف دنیا دستش را دراز میکند؟» و پاسخ دهند از طرف ملت چه اجازهای دارند که به فکر تامین منافع آمریکا در منطقه بهعنوان دشمن شماره یک ملت ایران هستند؟.
و در پایان؛ دولت و تیم مذاکرهکننده هستهای باید حد یقف مماشات با آمریکا را مشخص کنند، کما اینکه حد یقف آمریکا در اعمال تحریم و فشار بر ایران نیز مشخص نیست! و آقایان باید پاسخ دهند تا کی میخواهند در برابر نقض فاحش متن برجام و تحریمهای جدید آمریکا سکوت و «برجام را به هر قیمتی حفظ کنند»؟ چرا اعلام نمیکنند آمریکا ناقض برجام است؟ و مهمتر اینکه آقایان باید پاسخ دهند بعد از این همه مذاکره مستقیم با آمریکا در برجام و اعتماد به لبخندهای آمریکاییها، چرا آمریکا به فکر «معرفی ایران بهعنوان ناقض برجام» افتاده است؟! و آقایان با انفعالی که تاکنون داشتهاند آیا در برابر این اقدام آمریکا میتوانند واکنشی نشان دهند؟
تقلب، «صبح بدون تحریم» بود
حسین قدیانی در وطن امروز نوشت:
عبرتآموزتر از روز امضای برجام، گمانم فردای توافق بود که زنجیرهایها در درشتترین و البته نادرستترین تیتر یکهای ممکن، عزم خود را جزم کردند تا سمن را یاسمن، نشان دهند! یکی نوشت: «صبح بدون تحریم»! و چه درشت هم! این درشتگویی اما همراه با مخلفات اضافه بود، آنجا که زیر تیتر یک خود، گویی بنا دارد مبدأ جدیدی برای تاریخ بشر بتراشد یا برای لحظه ناب نوروز، رقیبی نو دست و پا کند، شرح داد: «به گفته برخی، اعلام رسمی اجرای برجام، ساعت یک بامداد 27 دی 1394 بود»! به سایر تیترها دقت کنید! «تحریم تمام شد»! «تحریمها به تاریخ پیوست»! «تحریمها هم رفت»! «فروپاشی تحریم»! «اینک بدون تحریم»! «تحریم رفت»! «خلاص شدیم»! «یک روز خوب برای دنیا»!
خوشخیال اگر باشیم، باید اینها را دال بر این بگیریم که زنجیرهایها، آرزوی خود را تیتر یک کردند اما «واقعگرایی» حکم دیگری میدهد؛ آنجا که به یاد آوریم واقعیت 88 را که چگونه همین زنجیرهایها، با دمیدن در دروغ تقلب، هم آتشبیار فتنه شدند و هم از آتش فتنه، سبزترین چراغ ممکن را به دشمن آمریکایی نشان دادند و به اوباما و هیلاری کلینتون، چشمک زدند که اوضاع در داخل ایران، آنقدر آشفته هست که کاخ سفید، تحریمهای موسوم به «فلجکننده» را علیه ملت ایران کلید بزند و عملیاتی کند!
آری! واقعیت و البته حقیقت تلخ است! تلخ مثل دروغ بزرگ «تقلب»! و مثل دروغ بزرگ «تحریم رفت»! اولا مبتنی بر سابقه و تجربه، هیچ امیدی به یانکیها نبود که به قول و قرارهای برجامی، وفای به عهد داشته باشند و ثانیا خود توافق هم ناظر بر لغو تحریمها، مدبرانه تنظیم نشده بود! معالاسف، وزیر امور خارجه، چنان اصرار داشت بگوید «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» و چنان مصر بود به این گزاره که «هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست» که گاهی در کمال حیرت، با خود زمزمه میکردیم: «برای مردمان دستگاه دیپلماسی، توافق آیا وسیلهای برای لرزه انداختن بر ساختار تحریمهاست یا نه، صرف توافق، هدف است؟!» و باز با خود زمزمه میکردیم: «مگر اذن مذاکرات به آقایان داده نشد، تنها و تنها برای نیل به هدف لغو تحریمهای ظالمانه بر گرده ملت ایران؟!» و هنوز هم با خود زمزمه میکنیم: «براستی اگر قرار بود با وجود توافق، هم شاکله تحریمهای گذشته حفظ شود و هم مجدد و بلکه هم مشدد تحریم شویم، پس اصلا و اساسا برای چه مذاکره کردیم؟! و منبعث از آن، برای چه در قلب رآکتور خودکفایی، سیمان ریختیم؟!»
شگفتا! هم برجام هست و هم کلیت تحریمهای موسوم به «فلجکننده» که دیروز تصویب شد و هم مصوبه «مادر تحریمها» که امروز! واقعا جا دارد بپرسیم: «حرارت این آفتاب تابان برجام، دقیقا قرار بود کدام تحریمها را ذوب کند و از بین ببرد؟! و مگر قرار نبود برجام، هم لغوکننده تحریمهای دیروز باشد و هم مانع تحریمهای جدید؟!» لطفا شما خوانندگان عزیز، برگردید به مطلع این یادداشت! تیتر یک کدام یک از این زنجیرهایها محقق شد؟! «صبح بدون تحریم»؟! یا «تحریم تمام شد»؟! کیستند زنجیرهایها؟! آیا جز جماعتی که وعده سر خرمن دشمن را تیتر یک میکنند اما عهدشکنی او را سانسور؟! آیا جز جماعتی که خود را رفیق گرمابه و گلستان روحانی و ظریف جا میزنند لیکن خدا نکند همین روحانی و همین ظریف، علیه ذات پلید دشمن آمریکایی، چند کلامی حرف حساب بزنند؟!
ناگهان همان که «امیرکبیر» میخواندندش، میشود «دلواپس»! پس برای زنجیرهایها، آنچه اهمیت ذاتی دارد، بزککردن آمریکای جلاد است و الا وزیر خارجه هم بخواهد سخن مبتنی بر واقعیت بگوید، همان چوب را میخورد و همان تهمت را میشنود و همان طعنه را دشت میکند که جناح منتقد! کیستند زنجیرهایها؟! آیا جز جماعتی که به اسم طرفداری از دولت ایران، اغلب برای دولت آمریکا خوشرقصی میکنند؟! در پسابرجام، 2 میلیارد دلار از اموال ملت ایران، زمان تصدی اوبامای دموکرات، مصادره شد و زنجیرهایها انگار نه انگار!
و باز هم در همین پسابرجام و بنا به اعتراف خود یانکیها «بزرگترین تحریم تاریخ» علیه ملت ایران در زمان ترامپ جمهوریخواه تصویب شد و زنجیرهایها اما باز هم انگار نه انگار! اینقدر تعلق خاطر دارند به کاخ سفید، این جماعت دشمنپرست که حتی حاضرند دشمنی او را ندیده بگیرند اما در عوض، وعده بیعمل او را، هماهنگ با هم، تیتر بگیرند! آن هم به چه درشتی! صدالبته بله! قبلا هم آمریکای جلاد، ما را تحریم کرده بود لیکن اینجا بحث سر عداوت و دشمنی در زمانی است که خیر سرمان در توافق با او به سر میبریم! و نه فقط این، که در قلب رآکتور هستهای خود، کوهی از سیمان مشاهده میکنیم! عجبا! این هم پاسخ دشمن به انجام تعهدات از سوی ما! تصویب «مادر تحریمها» ضمن حفظ شاکله تحریمهای قبلی! و تازه! فراخوان کاخ سفید به اعوان و انصارش که بگردید موارد خلف وعده از سوی ایران را رصد کنید! و گزارش دهید!
طرفه حکایت اینجاست که بعضی حضرات، بابت حرفهای دیروز ما که الحمدلله همان حرفهای امروز خودشان است، منتقد را، نه فقط به دادگاه و دادسرا، بلکه به جهنم هم حواله دادند! کیستند زنجیرهایها؟! آیا جز جماعتی که ادعای مردمیبودن دارند اما یک کلام حاضر نیستند منباب رعایت حقوق همین مردم، سخنی به متانت و صراحت و شجاعت، علیه توافقی بگیرند که هیچ میان داده و ستاندهاش، توازن برقرار نبود؟! کیستند زنجیرهایها؟! آیا جز جماعتی که برای دروغ بزرگ «تقلب» هرگز حاضر به عذرخواهی از ملت نشدند؟! کیستند زنجیرهایها؟!
آیا جز جماعتی که با وجود چنین کارنامهای، مدام دم از «اخلاق رسانه» میزنند؟! کیستند زنجیرهایها؟! آیا جز جماعتی که شهدا را متعلق به همه احزاب و جناحها میخوانند اما فردای شهادت غریبانه سردار مظلوم ما در جبهه حفظ امنیت، وقیحانه تیتر میزنند: «سرتیپ حسین همدانی در سوریه کشته شد»؟! کیستند زنجیرهایها؟! آیا جز جماعتی که داعیه مبارزه با تحجر و جمود و دگماندیشی و تروریسم دارند لیکن از ست کردن رنگ لوگوی خود با پرچم لعین تکفیری، اندک ابایی ندارند؟! کیستند زنجیرهایها؟! آیا جز جماعتی که به آن نماینده درشتگوی مجلس ششم که بهرغم اذعان آژانس به فعالیت سالم ایران در زمینه انرژی هستهای، آن گراهای دروغ را به دشمن داد، ضریب دادند؟! کیستند زنجیرهایها؟!
آیا جز جماعتی که امثال روحانی و ظریف را تا آنجا قبول دارند و تا آنجا محترم میشمارند که موضعشان علیه دشمن نباشد؟! کیستند زنجیرهایها؟! آیا جز جماعتی که حتی از تمسخر آقای ظریف هم واهمهای ندارند؟! کیستند زنجیرهایها؟! آیا جز جماعتی که اظهارنظر ضد دشمن، خط قرمزشان است؟! کیستند زنجیرهایها؟! آیا جز جماعتی که در آشکارترین دروغ ممکن، دموکراتهای آمریکا را در مواجهه با ملت ایران «میانهرو» میخواندند؟! کیستند زنجیرهایها؟! آیا جز جماعتی که رأی مشترک دموکراتها و جمهوریخواهان به تحریمهای جدید را ندیدند لیکن در عوض، تیتر زدند «امضای کری تضمین است»؟! واقعیت اما آن است که نه زمان اوباما و نه زمان ترامپ، تضمینی به هیچ امضای کاخ سفید نبود و نیست و نخواهد بود! پس برای زنجیرهایها، آمریکای بدعهد جلاد، نه «شیطان بزرگ» که «بت بزرگ» است! کیستند اما زنجیرهایها؟! یکی هم داعیهدار «خط امام»! مضحک است! خود را صاحب هر فضیلتی میدانند که علیه آن فضیلت، بارها و بارها تیتر یک رفتهاند!
خمینی بتشکن، معتقد بود کسانی که خواب آمریکا را میبینند، مگر خدا بیدارشان کند! و همه دیدیم که ناظر بر تنظیم نامتوازن برجام، ایضا ذات پلید کاخ روسیاه سفید «صبح بدون تحریم» هرگز از عالم خواب و رؤیا خارج نشد! و هرگز رنگ تحقق به خود نگرفت! در نهایت، حمد میگویم خداوند منان را که اگرچه من و ما را هم در شمار روزنامهنگاران و اصحاب قلم قرار داد لیکن زنجیرهایمان نکرد! بلاشک، همسنگر نبودن با مجانین مجسمه آزادی که «دشمنپرستی» کسب و کار یومیهشان است، موهبت بزرگی است که جا دارد منبعث از آن، هزاران هزار بار حمد رب قادر متعال را بگوییم! در نهایت، شما را دعوت میکنم به بازخوانی این یادداشت! دوباره که این متن را بخوانید، خوب خواهید فهمید چرا آمریکا در عراق و سوریه از داعش حمایت میکند و در ایران از زنجیرهایها! باور کنید «ابوبکر»ها فقط پسوند «البغدادی» ندارند! جبهه شام ما همینجاست! و سنگر مبارزه ما همینجاست! همینجا! سپاه مقدس قلم! هیهات! ما «قاسم سلیمانی» را و «خون مطهر سردار همدانی» را در عرصه مطبوعات، تنها نمیگذاریم! ما «زنجیرهای» نیستیم، «صداقت» تنها بماند!
شرکت حجاج در نماز های جماعت مسجدالحرام و مسجدالنبی؛ مطالبه وحدت آفرین رهبر انقلاب
بهروز بیهقی در خراسان نوشت:
بیانات روز گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان و دست اندرکاران حج؛ تمرکز ویژهای بر ظرفیتهای اجتماعی گوناگون این فریضه الهی داشت تا آن جا که میتوان «تقریب مذهبی و سیاسی» را ترجیع بند این بیانات برشمرد. در حوزه تقریب سیاسی و اعلام مواضع مشترک امت اسلامی، رهبر انقلاب بار دیگر آرمان فلسطین را یادآور شدند و آحاد مسلمانان را به هوشیاری نسبت به تحولات مسجدالاقصی فراخواندند.
از دیگر سو، حضور شرارت آمیز آمریکا در منطقه که پیامدهای آن در قالب مواضع و رویکردهای نابخردانه برخی حاکمان مرتجع، تبلور یافته است، نکتهای بود که رهبر انقلاب بر آن انگشت تاکید نهادند و مسلمانان را به اعلام موضع نسبت به آن فراخواندند. اما آن چه نباید در میان فرازهای سیاسی این بیانات مغفول بماند، تاکید دوباره و مصداقی بر اهتمام نسبت به وحدت اسلامی بود.
مقام معظم رهبری در این زمینه، حجاج ایرانی را به صورت خاص و مصداقی به اهتمام نسبت به «نماز اول وقت و نمازهای جماعت در مسجدالحرام و مسجدالنبی» فراخواندند و حال آن که میدانیم نمازهای جماعت در این دو مکان مقدس به امامت جماعت اهل سنت برگزار میشود و ایشان در واقع خواسته اند که این فریضه جمعی، به منصه ظهور تقریب عملی نیز تبدیل شود.
اهمیت این توصیه موکد در این است که اولا حج امسال به دلیل مواضع برخی دولتهای منطقه علیه کشورمان، فضایی احتمالا متفاوت را تجربه میکند وعمل به این توصیه میتواند مانع تحقق طرح دشمنان برای ایجاد اختلاف به ویژه در ایام حج شود. ثانیا، تاکیدی دوباره بر این موضع است که وحدت از نظر رهبر جمهوری اسلامی ایران، مسئلهای استراتژیک و نه تاکتیکی است و در هیچ شرایطی نمیتوان از آن چشم پوشید.
این توصیه البته در حالی از سوی رهبر انقلاب مطرح شده که ایشان با اشاره به حوادث تلخ حج سال 94، بر تامین امنیت و عزت حجاج ایرانی پای فشرده و آن حوادث را فراموش نشدنی توصیف کرده اند. روی دیگر معنای این بیانات، این است که در منظومه فکری رهبر انقلاب، تقریب باید با رعایت ضوابط آن به ویژه در حوزه تامین امنیت و عزت همه حجاج و به صورت خاص، حجاج ایرانی تحقق یابد و هیچ کدام از این اضلاع را نباید فدای دیگری کرد و از آن غفلت ورزید.
آیا آمریکا قابل مذاکره است؟!
محمدکاظم انبارلویی در سرمقاله امروز رسالت نوشت:
اینکه آمریکا قابل اعتماد است یا نه، همواره موضوع بحث دیپلماتهای ما در دولتهای پس از انقلاب بوده و هست. رفتار آمریکاییها چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب نشان می دهد که آنها قابل اعتماد نیستند. بین ایران و آمریکا یک اقیانوسی از خون به ناحق ریخته وجود دارد که نمیتوان به راحتی از آن عبور کرد. این روزها که بدعهدی آمریکا در یک قرارداد بینالمللی در مرئی و منظر ملت ایران و جهانیان رخ داده، مهر ابطال اعتماد به آمریکا بیش از هر چیز در اذهان و افکار عمومی جلوهگری می کند.
دیپلماتهای ما فکر می کردند اگر آمریکاییها در یک گفتگوی دو جانبه بدعهدی کنند خیلی بعید نیست، اما اینکه آنها در یک گفتگوی چندجانبه به قول خودشان جامعه جهانی بر سر میز گفتگو بنشینند و امضای خود را پای عهدنامه یا پیماننامهای بگذارند بعید است بزنند زیر میز و همه چیز را انکار کنند. لذا بر اساس این حسن ظن و اعتماد به نتایج گفتگوها، عقل و خرد جمعی به این تعلق گرفت که زیر بار گفتگوهای چندجانبه برویم و چنین بود که منطق حقوقی جدیدی در حقوق بین الملل به نام برجام تولد یافت. اما گذشت زمان نشان داد آمریکاییها بیحیثیتتر و بیآبروتر از این حرفها هستند که فکر میکنیم. آنها نه تنها زیر قول و قرار و توافقات دوجانبه میزنند و این مسبوق به سابقه است نظیر آنچه که در قرارداد الجزایر و آزادی گروگانها در اوایل انقلاب شاهد آن بودیم، بلکه زیر توافقات چندجانبه که امضای 5 قدرت گردن کلفت و با اعتبار جهانی هم پای یک قرارداد با ایران باشد، به راحتی می زنند.
سیدعباس عراقچی، رئیس ستاد پیگیری اجرای برجام در وزارت خارجه که از دیپلماتهای دیرباور نسبت به عدم اعتماد به آمریکاییها بود، دیروز پرچم اعتراض به سلوک حقوقی آمریکا را بلند کرد و رسما اعلام نمود؛ بندهای 26 ، 28 و 29 برجام با تحریمهای جدید آمریکا نقض شده است.
امروز باید به این سوال پاسخ دهیم؛ حال که اثبات شده آمریکاییها قابل اعتماد نیستند، آیا می شود اثبات کرد که آمریکایی ها اصلاً قابل مذاکره نیستند؟
برای پاسخ به این سوال باید به یک سوال فلسفی هم پاسخ داد و آن اینکه؛ نسبت «اندیشه» و «اراده» چیست؟ آیا «اندیشه» اصالت دارد یا «اراده»؟ پروفسور دینانی جمعه گذشته در برنامه معرفت که از کانال 4 سیما پخش شد، این مبحث را مطرح کرد و گفت: «منِ اندیشه مهم تر است یا منِ اراده کننده؟ این جنگی است که بین اشاعره و معتزله در طول 14 قرن بوده و امروز هم هست. جنگ فلسفی دنیا هم همین است.»
پروفسور دینانی می گوید؛ «وقتی دو اندیشه با هم برخورد میکنند امکان صلح و سازش و اتحاد، امکانپذیر است اما وقتی دو اراده با هم برخورد می کنند امکان صلح و سازش نیست، روز به روز شکاف بیشتر می شود. در تعارض دو اراده، جنگ است اما در تعارض دو اندیشه، صلح و اتحاد امکانپذیر است.»
او می گوید؛ «اگر اراده فعال باشد و از اندیشه مدد نگیرد و کورکورانه برود، تخاصم و نزاع قطعی است. آنجا عرصه نبرد ارادههاست اما اگر اراده از عقل و اندیشه مدد بگیرد ممکن است راه صلح و دوستی هموار شود.»
واقعیت این است که با وجود اندیشکدههای فراوان در واشنگتن، در راهبرد آمریکا در تعریف مناسبات آمریکا با ملت ایران، «اراده» غلبه دارد بر «اندیشه». جنس این اراده هم اراده کور است و هیچ فکر و اندیشه روشنی را هم برنمیتابد. امام (ره) به عنوان یک فیلسوف و حکیم با درک درست از این واقعیت معرفت شناسانه، از قطع روابط یک سویه آمریکا با ایران در جریان اشغال لانهجاسوسی استقبال کرد و فرمود؛ «اگر آمریکاییها یک کار درست انجام داده باشند همین کار است.» بعد هر گونه مذاکرات و گفتگو با آمریکاییها را رد کرد و دولت موقت هم به خاطر مذاکره بدون اذن وزیرخارجه اش محکوم به برکناری شد.
دیپلماتهای ما بر اساس حساب دو دو تا چهارتا، اندیشه مذاکرات و توافقات را ممکن می دانند. اما آنها نسبت به «اراده» پشت سر اندیشه آمریکاییها یا غافلند، یا جاهلند یا خدای ناکرده به فکر منافع و مصالح ملی نیستند. اراده کوری که پشت اندیشه گفتگو و مذاکره آمریکاییها با ما خوابیده است، صلح، سازش و همزیستی مسالمت آمیز نیست و آنها از اول، انقلاب ما را به رسمیت نشناختند و انقلاب را به توپ و تانک جنگ خارجی و چوب و چماق جنگ داخلی نواختند. آمریکایی ها از این رو تا کنون به نتیجه نرسیدهاند، راه حل سومی را پیدا کردهاند و آن «بایکوت» یا به معنای دقیقتر «تحریم» است. پشت بایکوت و تحریم، براندازی و مقابله و سرنگونی نظام خوابیده است، آن هم به صورت نرم، پیچیده و بی سر و صدا. آنها با روسیه و کره شمالی با آنکه موضوع اختلاف با آنها با ما خیلی فرق می کند، همین معامله را میکنند.
وقتی طرحهای مقابله با ایران در سنا و مجلس نمایندگان و کاخ سفید، با اجماع به تصویب می رسد و حتی اگر یک یا دو مخالفی دارد آن هم نه از باب مخالفت با ظالمانه بودن این طرحها بلکه به خاطر خوف از شکلگیری اراده ای قوی تر که در تهران برای نبرد است. واقعیت آن است اراده پولادینی در آن سوی میز برای نابودی ملت ایران وجود دارد که مذاکره و گفتگو را بهانه برای رسیدن به این هدف می داند. پس صرف درستی و حقانیت «اندیشه» ما در مذاکرات، بدون دیدن واقعیت «اراده» کور آمریکاییها، در این دسته از گفتگوها نمی توان شاهد افق روشنی از نتایج مثبت بود.
امام (ره) به عنوان یک حکیم و فیلسوف الهی سیاسی، ژرف نگرانه به مناسبات ایران و آمریکا نگاه می کرد و گاهی حضرات لیبرالهای جا خوشکرده در دولت موقت را نصیحت می فرمود و اظهار می داشت : «شما تصور نکنید که اینها (آمریکاییها) برای ما و برای صلاح ما یک قدم بردارند. هر که این تصور را کند جاهل است. خیال نکنید روابط ما با آمریکا یک چیزی است که برای ما صلاحی دارد. این مثل رابطه بره و گرگ است.» (صحیفه امام رحمت الله علیه، ج 1، ص 360)
وقتی با آمریکا مذاکره می کنیم در واقع با یک انسان مذاکره نمیکنیم بلکه با یک گرگ طرف هستیم. آن هم گرگی که اراده ای جز پاره کردن ما در سر ندارد. چگونه می شود با یک گرگ بر اساس یک اندیشه پاک معطوف به صلح و سازش و آشتی به گفتگو نشست؟
برجام و بدعهدی آمریکا، گرگ صفتی آمریکاییها را نشان داد. آنها امروز اصلاً به تحریمهای قبل از برجام فکر نمی کنند. آنها به تحریمهایی روی آوردهاندکه فوق العاده پیچیدهتر و فلجکنندهتر است. تا دیروز با پدر تحریمها روبه رو بودیم، امروز با مادر آنها هم طرف هستیم! باید بر پدر و مادر آمریکاییها لعنت بفرستیم که نمیخواهند بر اساس اندیشه و تعقل گفتگو کنند، همچنان مثل گرگ زوزه می کشند و در اندیشه نابودی ما هستند. هر کس زوزه گرگ را در مصوبات کنگره نشنود و چنگال خونین این گرگ را در تاریخ معاصر بر پیکره ملت ایران انکار کند، نمی تواند در دستگاه دیپلماسی کشور حافظ منافع و مصالح ملی باشد. لذا امروز بحث این نیست که آمریکا قابل اعتماد نیست، بلکه بحث دقیق و هوشمندانه این است که آمریکا قابل مذاکره نیست.
موج سواری امریکا بر خلأهای برجام
عباس حاجی نجاری در جوان نوشت:
با تصویب طرح تحریمهای جدید امریکا علیه ایران، روسیه و کره شمالی در مجلسین امریکا با توجه به اکثریت بالای رأیدهندگان، عملاً تصویب و ابلاغ آن برای اجرا از سوی ترامپ، رئیس جمهور امریکا همانگونه که در بیانیه کاخ سفید آمده است را باید قطعی دانست.
با توجه به مواضع و شعارهای مطرح شده توسط ترامپ و تندروهای حاکم بر مجلسین امریکا، به نظر میآید که برای دستگاه سیاستگذاری حاکم بر امریکا، چارهای جز این باقی نمانده است که خلأهای موجود در برجام را به فرصتی برای جبران شکستهای امریکا در برابر ایران تبدیل و از آن طریق ایران را به پذیرش برجامهای دیگر وادار سازد.
در مورد چرایی مواضع کنگره و کاخ سفید، روند تحولات، اهداف اصلی امریکاییها را آشکارتر کرده است، یعنی در حالی که بهانههای ظاهری امریکا موضوعاتی نظیر هستهای، موشکی و یا حقوق بشر است، روزنامه نیویورک تایمز هفته گذشته بر ریشه این کینهورزیها تأکید میکند، آنگاه که مینویسد: بسیاری از سیاستمداران امریکایی معتقدند به دلیل آنکه ایران از سال 1979 میلادی (1357 خورشیدی و زمان پیروزی انقلاب اسلامی) راهش را از امریکا جدا کرده است، تنها سزاوار انزوا و مجازات است. این جمله نیویورکتایمز ترجمان همان جمله ترامپ است که در 15 بهمن 1395 در گفتوگو با فاکسنیوز گفته بود که ایران اگر با امریکا باشد، امریکا نه با هستهای ایران مشکل دارد و نه موشکی ایران، مبتنی بر همین هدف امریکاییهاست که پمپئو، رئیس سازمان سیا 29 تیرماه از تغییرات اساسی در راهبرد امریکا علیه ایران سخن به میان آورده و میگوید: در یکی از اولین اقدامات رئیسجمهور امریکا در حال ایجاد ائتلافی از کشورهای خلیج (فارس) و اسرائیل برای یافتن پلتفرمی مشترک برای عقب راندن توسعهطلبی ایران است، اما نکته مهم این است که امریکا برای تحقق راهبرد خود برای مقابله با گسترش نفوذ و هژمونی ایران گزینههای چندانی را در پیش رو ندارد، زیرا در حالی که دولت قبلی امریکا دائماً از روی میز بودن همه گزینهها سخن به میان میآورد و تکیه اصلیاش در بهرهگیری از این گزاره تهدید ایران به برخورد نظامی بود، این دولت بر ناتوانی امریکا در بهرهگیری از این گزینه از همان روزهای آغازین تأکید و درک کرده است که ورودش در یک درگیری نظامی جدید برای امریکا چقدر هزینه دارد.
عدم همراهی اروپا و دیگر متحدین با امریکا در این دور جدید از تحریمها به رغم همراهی در تهیه برجام، عملاً امریکا را در این دور جدید تنها گذاشته است، به گونهای از همین آغاز زمزمه مخالفتها با یکهتازی امریکا آغاز شده است، مضافاً بر اینکه ایران در عرصههایی که امریکا به عنوان دور جدید تحریمها مطرح کرده است، نشان داده که به خودکفایی رسیده است، یعنی عرصه فعالیتهای موشکی و یا نظامی، عرصهای نبوده است که ایران پیش از این تحریم نباشد، چرا که همه دستاوردهای نوین ایران در عرصه موشکی و ارسال ماهواره به فضا، در اوج تحریمها حاصل شده است.
نکته دیگر آبدیدهتر شدن مردم نسبت به روند تحریمهاست، یعنی در شرایطی که در گذشته هر مصوبه کنگره و یا بیانیه کاخ سفید میتوانست به تلاطم در عرصه اقتصادی و بازار ایران بینجامد، اما مصوبه جدید تأثیری در عرصه اجتماعی و اقتصادی ایران نداشت، اما تنها نقطه امید ترامپ و تیم همراه او تبدیل این مصوبه و تبعات آن به شکلدهی به یک دوقطبی در جامعه ایران است؛ دوقطبی که میتواند از منظر آنان به یک تقابل در جامعه ایران انجامیده مقدمهای برای براندازی و تغییر در جامعه ایرانی و در نهایت زمینهسازی برای برجامهای بعدی باشد، تا از این طریق بتواند با مهار نفوذ و اقتدار ایران، زمینه را برای بازیابی اقتدار و موقعیت از دست رفته امریکا در منطقه فراهم کند به عبارت دیگر انتظار امریکاییها از کارکرد مصوبه جدید شکست اقتدار ایران است که در ماههای اخیر به رغم، انفعال دستگاه سیاست خارجی، توانسته است حرف اول را در منطقه زده و با شکست پیدرپی امریکا و متحدینش ایران اسلامی را به قدرت اول در منطقه تبدیل کرده است. از نگاه آنان تضعیف اقتدار و توان موشکی ایران و تحریم سپاه به عنوان پاسدار دستاوردهای انقلاب و محور اصلی حمایت از مقاومت تنها راهی است که میتواند ایران را از مواضع مقتدرانه خود عقب رانده و با دامن زدن به مخالفتهای داخلی، زمینه را برای تسلیم و پذیرش برجامهای بعدی آماده کند.
اما به رغم تصور امریکاییها سلسله مصوبات و تحریمهای اخیر همانگونه که اشاره شد، نه تنها نتوانست چالشی جدی در عرصه اقتصادی و اجتماعی کشور ایجاد کند، بلکه با توجه به زمینههای وحدت گفتمان و انسجام در کشور، در صورت هدفگذاری مناسب میتواند به فرصتی برای دستگاه سیاست خارجی تبدیل شود تا از موضعی قدرتمندانهتر اعتبار و عزت ایران اسلامی را پاس داشته و خلأهای برجام را که هر از گاهی به عرصهای برای امتیازگیری دشمن تبدیل میشود، کور کند.
ضرورت مذاکره بین رؤسای قوا
محمدحسین فرهنگی عضو هیأت رئیسه مجلس در ایران نوشت:
دیدار رؤسای سه قوه و موضعگیریهای انجام شده پس از آن مبنی بر تلاش برای وحدت سه قوه قبل از انجام مراسم تحلیف ریاست جمهوری، اتفاقی شایسته و میمون است. تحلیف ریاست جمهوری عملاً کشور و نظام را وارد دوران چهارساله جدیدی خواهد کرد که پیریزی روابط حسنه بین قوا در ابتدای آن یکی از ملزومات بهبود شرایط در این دوره خواهد بود.
قوای سه گانه در حقیقت هر کدام بخشی از یک نظام سیاسی واحد هستند، وحدت و یکپارچگی این نظام سیاسی واحد در گرو هماهنگی همین قوای سهگانه است. اتفاقی که ما بیشتر از هر وقت دیگری به آن نیاز داریم. ما باید در این شرایط تعارف را با خودمان کنار بگذاریم و بپذیریم که روزهای چندان مطلوبی از نظر روابط بین قوا در دورههای مختلف تجربه نکردهایم. هر چند دوران روابط مطلوب و مثبت هم کم نبودهاند. اما واقع امر آن است که هر کجا همنشینی و گفتوگوی مستقیم سران قوا با یکدیگر کمتر شده، در نسبت عکس با آن اختلافات میان سه قوه و گاه درگیریهای لفظی افزایش پیدا کرده که تأثیراتی مستقیم و منفی بر مسائل اجرایی و اداره کشور بر جای میگذارد. از یک دیدگاه بدنه قوای سه گانه هر کدام در سطوح مختلف و در اندازههای متفاوتی تحت تأثیر دیدگاه رؤسای خود هستند و به طور طبیعی منازعه در صدر و رأس قوا به بدنه آنها هم سرایت خواهد کرد و البته عکس این موضوع هم صادق است. آن هم اینکه آرامش و تأکید بر همکاری متقابل توسط رؤسای سه قوه، بدنه قوا را نیز در این مسیر با دستگاههای دیگر همراه خواهد ساخت.
تریبونهای مختلف گاه در کشور ما تبدیل به بلای جان سیاست ورزی و حتی مسائل اجرایی کشور شده اند. آن هم جاهایی که مسئولان کشور و خصوصاً رؤسای سه قوه سعی کرده اند از طریق آنها مسائل فی مابین خود را با یکدیگر مطرح کنند. چنین رفتاری در تاریخ انقلاب ما حاصلی جز ایجاد و افزایش تصاعدی سوءتفاهمها و دلخوریها نداشته است. چیزی که مستقیماً زمینهساز کاهش بازدهی اجرایی قوای سهگانه میشود. بر این اساس لازم است که جلسات دیدار، نشست و گفتوگوی مستقیم بین رؤسای قوا به مراتب بیشتر از این باشد و اتفاقاً در آن فضا این مقامات بدون پرده مسائل را در حضور یکدیگر مطرح کنند.
موضوع دیگر آن است که در موازات این به نظر میرسد نیاز باشد که جلسات هماهنگی و گفتوگو در سطوحی پایینتر از رؤسای سه قوه هم بین مقامات برگزار شود. اختلافنظر در هر سطحی یک موضوع طبیعی در جوامع انسانی است و نفی آن نفی حقیقتی اثبات شده،است اما چیزی که یک جامعه انسانی پیشرفته نیاز دارد مدیریت این اختلاف نظرها و رسیدن به نظر واحد از میان آنهاست. کاری که به نظر میرسد باید بین سه قوه به شکل بسیار جدی کلید خورده و پیش گرفته شود.
ایران و ارمنستان؛ شریک تاریخی
احسان هوشمند در شرق نوشت:
کشور ارمنستان همسایه شمالی کشورمان در منطقه قفقاز جنوبی است که روابط تاریخی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ویژهای با ایران دارد. در دوونیم دهه پس از استقلال جمهوری ارمنستان، روابط ایران و ارمنستان همواره باثبات و بدون هیچگونه تنش یا سوءتفاهم و مسئلهای به پیش رفته و با قطعیت میتوان گفت ثبات در روابط و حُسن همجواری میان ایران و ارمنستان از ابعاد گوناگونی قابل تحلیل و بررسی است. به سخن دیگر کمتر کشوری را در میان همسایگان متنوع ایران میتوان یافت که از نظر حسن همجواری و روابط صمیمانه طرفین دارای مشخصات روابط ایران و ارمنستان باشد. ١-ایران با ١٥ کشور دارای مرز مشترک خاکی یا آبی است و از نظر تعداد همسایگان وضعیت ویژهای در دنیا دارد. پس از روسیه و چین، ایران از نظر تعداد کشورهای همسایه بالاترین تعداد همسایگان در جهان را با حدود ٧٠٠ میلیون جمعیت دارد.
این موقعیت ژئواستراتژیک برای ایران فرصتها و تهدیدات بالقوه و بالفعل فراوانی ایجاد کرده است و درنتیجه دانش و توانایی جدی و تحرک فراوان و هوشیاری دستگاه دیپلماسی کشور را میطلبد. در میان کشورهایی که با ایران دارای مرز خاکی هستند، تنها کشور مسیحی همسایه، جمهوری ارمنستان است و بقیه کشورها مسلمان هستند. همچنین میان تمامی کشورهای همسایه ایران، میتوان با تأکید عنوان کرد که روابط سیاسی کشورمان با این کشور مسیحی در همسایگی شمالی ایران هیچگاه همراه با تنش یا سردی نبوده و همواره روابط سازنده و روبهرشدی برقرار بوده است. مطالعه تطبیقی برای بررسی روابط ایران با کشورهای همسایه در سه دهه گذشته نشان میدهد با بسیاری از همسایگان گاهوبیگاه مسائلی ظهور و بروز کرده که موجب گلایهها و سوءتفاهمهایی میان طرفین شده است، اما روابط ایران و ارمنستان همواره با ثبات پیش رفته است.
کمتر موضوعی را میتوان یافت که در دوونیم دهه گذشته به شکل حلنشده یا چالش یا اعتراض و تنش در روابط ایران و ارمنستان ظهور و بروز یافته باشد. هیچگاه نمیتوان نمونهای را مثال زد که سخن یا موضعگیری یکی از مقامات سیاسی و اجرائی یا سایر شخصیتهای اثرگذار دو طرف علیه منافع دیگری ظهور و بروز پیدا کرده باشد یا کمتر مثالی میتوان زد که در مجامع بینالمللی دو کشور علیه منافع یکدیگر موضع گرفته باشند.
قفقاز بهویژه قفقاز جنوبی همواره به عنوان یک منطقه راهبردی، جایگاه ویژهای در ایران داشته است. یکی از کشورهای قفقاز جنوبی، ارمنستان است که همسایه شمالی ایران است. ارمنستان در دو و نیم دهه گذشته روابط باثبات و دوستانهای با ایران داشته و دارد. روزهای آینده تهران میزبان شماری از رهبران و مقامات خارجی است که برای شرکت در مراسم تحلیف ریاستجمهوری عازم ایران هستند، یکی از این مقامات عالیرتبه که در مراسم تحلیف آقای روحانی شرکت خواهد کرد، ریاستجمهوری ارمنستان آقای سِرژ سرکیسیان است.
به دلیل اهمیت سفر رئیسجمهوری ارمنستان به ایران، روزنامه «شرق» اقدام به اعزام یکی از پژوهشگران مطالعات منطقهای و قومی کشور و از تحلیلگران و نویسندگان روزنامه «شرق» یعنی احسان هوشمند به ایروان کرد تا مصاحبهای با آقای سِرژ سرکیسیان رئیسجمهور ارمنستان ترتیب دهد. مصاحبه حاضر ماحصل گفتوگوی احسان هوشمند با ریاستجمهوری کشور ارمنستان است. رئیسجمهور سرکیسیان در ٣٠ ژوئن ١٩٥٤ در شهر استِپاناکِرت متولد شد. تحصیلات متوسطه خود را آنجا پیگرفت و در سال ١٩٧١ به دانشگاه دولتی ایروان راه یافت. او بین سالهای ١٩٧٢ تا ١٩٧٤ خدمت سربازی خود را در اتحاد جماهیر شوروی سابق گذراند و در سال ١٩٧٩ در رشته زبانشناسی از دانشگاه دولتی ایروان فارغالتحصیل شد. در سال ١٩٧٥ کارش را در یک کارخانه سازنده قطعات الکتریکی در ایروان آغاز کرد و تا سال ١٩٧٩ در آنجا مشغول به کار بود.
سِرژ سرکیسیان فعالیت سیاسی خود را در قالب عضویت در حزب کمونیست شوروی سابق در ارمنستان آغاز کرد و در سالهای ١٩٧٩ تا ١٩٨٨ به عنوان دبیر دوم کمیته جوانان حزب کمونیست در شهر استپاناکرت فعالیت داشت. بعدها به عنوان دبیر اول بخش تبلیغاتی حزب کمونیست مشغول به کار شد. سپس بهعنوان دستیار اول هنریک پوغوسیان رهبر کمیته محلی ناگورنو قراباغ انتخاب شد و از سال ١٩٨٩-١٩٩٣ به عنوان رئیس کمیته نیروهای خودمختار قراباغ مشغول به فعالیت شد. سِرژ سرکیسیان در سال ١٩٩٠ بهعنوان نماینده شورای عالی ارمنستان انتخاب شد و در ١٩٩٣ تا ١٩٩٥ مسئولیت وزارت دفاع جمهوری ارمنستان برعهده او بود و در سال ١٩٩٥ تا ١٩٩٦ بهعنوان رهبر دپارتمان امنیت دولت ارمنستان و بعدها بهعنوان وزیر امنیت ملی انتخاب شد.
سِرژ سرکیسیان در سال ١٩٩٦ تا ١٩٩٩ بهعنوان وزیر امنیت ملی و امنیت داخلی جمهوری ارمنستان فعالیت میکرد و در سال ١٩٩٩ مسئولیت امنیت ملی دولت ارمنستان را برعهده گرفت. سرکیسیان از سال ١٩٩٩ تا ٢٠٠٠ مسئولیت رئیس دفتر ریاستجمهوری ارمنستان را برعهده داشت و از ١٩٩٩ تا ٢٠٠٧ به عنوان دبیر امنیت ملی ارمنستان که از طرف رئیسجمهوری ارمنستان فرمانش ابلاغ میشود، انتخاب شد. او دوباره از سال ٢٠٠٠ تا ٢٠٠٧ وزیر دفاع جمهوری ارمنستان بود و در چهارم آوریل ٢٠٠٧ و در زمان ریاستجمهوری روبرت کوچاریان بهعنوان نخستوزیر جمهوری ارمنستان و در هفتم ژوئن ٢٠٠٧ بعد از انتخابات پارلمانی مجددا بهعنوان نخستوزیر انتخاب شد. سِرژ سرکیسیان از سال ٢٠٠٨ و در دو دوره متوالی رئیسجمهور ارمنستان است.
او از سال ٢٠٠٦ عضو حزب جمهوری ارمنستان بوده و از سال ٢٠٠٧ بهعنوان رئیس شورای حزب جمهوری ارمنستان برگزیده شده است. علاوه بر ریاستجمهوری سِرژ سرکیسیان درحالحاضر ریاست فدراسیون شطرنج ارمنستان را نیز برعهده دارد. رئیسجمهور سرکیسیان در سال ١٩٨٣ با همسرش خانم ریتا سرکیسیان که معلم موسیقی است، ازدواج کرده و صاحب دو دختر است. در ارمنستان فعالیت روزنامهها و رسانهها آزاد است و جمهوری ارمنستان در دوران ریاستجمهوری سرژ سرکیسیان از معدود جمهوریهای قفقاز و آسیای میانه است که روزنامهنگار زندانی نداشته و مطبوعات مخالف و موافق بهصورت آزادانه مشغول به فعالیت هستند.
خواسته دولت قوی
صبح نو در سرمقاله خود نوشت:
رایزنیها برای تشکیل کابینه دوازدهم آخرین مراحل خود را سپری میکند و آنچه در روزهای آینده تعیین کننده خواهد بود، اولاً سخنان مقام معظم رهبری در مراسم تنفیذ است که خطوط کلی حرکت دولت دوازدهم و انتظارات و تکالیف آن را ترسیم خواهند کرد و در مرحله بعد و پس از انجام تحلیف رئیس جمهور و معرفی کابینه، این مجلس و نمایندگان ملت هستند که باید به تکلیف خود در تشکیل دولتی قوی و کارآمد عمل کنند. دولت دوازدهم حسب وعدههای انتخاباتی رئیسجمهور و انتظارات عمومی، آنچه را باید وجهه همت خویش قرار دهد، احیای اقتصادی کشور و رفع معضلات و مشکلات معیشتی و اشتغال است که متاسفانه پس انتخابات، با موج جدید گرانیها نیز تشدید شده است.
برونرفت از این بحران، همانگونه که پیش از این هم بارها بر آن تاکید شده، وجود کابینه و دولتمردانی کارآزموده و کارآمد است که با انگیزه خدمت به مردم و حل مشکلات کشور قبول مسوولیت کنند. برخی جریانات سیاسی در تلاشند تا هر چه بیشتر از کابینه جدید سهمخواهی کنند و به نمایندگی از 23 میلیون نفری که به رئیسجمهور منتخب رأی دادهاند، با بازتفسیر آرای آنها، رفتارهای دولت جدید را منطبق بر منویات خویش سازند. خبرهای پیدا و پنهان نشاندهنده به سرانجام رسیدن تقریبی ترکیب کابینه جدید و تغییرات عمده در بخشهای مختلف آن از جمله وزارتخانههای اقتصادی است. توقع مردم، داشتن دولتی کارآمد و قوی است که بیش از آنکه چشم امیدش به فلان جریان یا چهره سیاسی باشد، حل مشکلات فوری را در اولویت عمل و اقدام خویش قرار دهد. فصل انتخابات تمام شده و اکنون فرصت کار است.